۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه
آریایی
خط یا زبان آریایی
یكی از جنجالیترین بخشهای كتیبه داریوش، بند پایانی ستون چهارم (سطر 89) میباشد كه از نگارش یا ترجمه دیگری از كتیبه به «آریایی» (خط یا زبان؟) یاد میكند كه ترجمه دقیق آن میتواند روشنگر بسیاری از ناگفتهها در باره زمان پیدایی خط میخی پارسی باستان باشد كه امروزه محل اختلاف نظر فراوان است. از سویی آثاری به این خط از پادشاهان و شاهان محلی هخامنشی پیش از داریوش به دست آمده است و از سویی دیگر شواهد فراوانی در نوآوری این خط در زمان داریوش و نبشتن كتیبههایی به نام شاهان گذشته در زمان پادشاهان متأخر هخامنشی در دست است. اما متأسفانه این بند امروزه بسیار آسیب دیده است و علیرغم نسخهبرداری و عكسهای دقیق نگارنده، همچنان خوانش آنها روشهای تازه و بردباری افزونتر را درخواست میكند. با توجه به اینكه در پایان همین بند از فرستاده شدن رونوشتهای «آریایی» به سرزمینهای دیگر یاد شده است، و نیز با توجه به پیدا شدن نمونههایی از آن در بابل و مصر به خط و زبانی كه امروزه آرامی نامیده میشوند؛ این گمان نیز وجود دارد كه نام اصلی و باستانی متون و كتیبههای آرامی، «آریایی» (در پارسی باستان« آرییا») بوده باشد.
فروهر
هر پاره ای از نگاره ی فروهر یاد آور اهمیت و مسئولیت فروهر در زندگی است
سر فروهر به صورت مردی سالخورده است تا با دیدن آن به یاد آوریم که فروهر مانند بزرگان و افراد مسن ما را راهنمایی میکند
دست فروهر به طرف بالاست به خاطر آنکه همیشه به اهورا مزدا توجه داشته باشیم
در دست فروهر حلقه ای وجود دارد که آن را نشانه ی احترام به عهد و پیمان میدانند
بال های فروهر باز است چون با دیدن بال های باز ، ذهن انسان متوجه پرواز و پیشرفت شده و از دیدن این دو بال باز فوراً به یاد می آورد که فروهر او را به سوی پیشرفت و سربلندی راهنمایی میکند
همچنین هر بال دارای سه بخش است که نشانه ی اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک بوده و با دیدن این سه بخش آگاه میشویم که هرگونه پیشرفتی باید از راه درست و به وسیله ی اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک انجام شود
دایره میان شکل خطی است منحنی که از هر نقطه ی آن شروع کنیم باز به همان نقطه خواهیم رسید . منظور از این دایره در میان فروهر ، نشان دادن روزگار بی پایان است . به این معنی که هر عمل و کرداری که در این زندگی ( روی دایره ) صورت گیرد نتیجه ی آن در همین دنیا متوجه انسان است و اثر آن باقی خواهد ماند ( باز به همان نقطه از دایره خواهد رسید ) و در جهان دیگر روان از پاداش یا جزای آن برخوردار خواهد شد
دامن فروهر از سه قسمت به وجود آمده که نشانه ی اندیشه بد ، گفتار بد و کردار بد است . از مشاهده ی این سه بخش درمی یابیم همانطور که دامن در زیر قرار گرفته همواره باید اندیشه بد ، گفتار بد و کردار بد را به زیر افکنده ، پست و زبون سازیم
دو رشته ی آویخته نشانه ی سپنتا مینو ( مینوی خوب ) و انگره مینو ( مینوی بد ) است که همیشه ممکن است در اندیشه ی انسان ظاهر شوند . وظیفه ی ما این است که خوبی را در اندیشه ی خود قرار داده و بدی را از آن دور کنیم . یعنی همواره نیک بیاندیشیم
۱۳۸۸ تیر ۲۳, سهشنبه
روز بارانی
آسمان را كه بردند
ما تاريك شديم
و صداي پاهايمان
در كوچه گم شد
آشناها از ما كوچ كردند
و برادرها به ما پشت
ما
تنها مانديم
تا بشقاب هاي خالي را ليس بزنيم
و خالي ِ دستهامان را
پر كنيم از تكّه ناني خشك
تو خوب مي گويي:
رنگ هاي سياه
هميشه سياه مي مانند
مثل ابرهاي سياهي كه
كه پشت پلكهاي ما چادر زده اند
عيبي ندارد
دل من نيز چون كفش هاي تو
تنگ شده ا ست پسرم
....شايد خورشيد
يك بار هم از كوچه ي ما عبور كرد...
... نه پسرم
نه
من گريه نمي كنم
دود سيگارم به چشمانم رفته است
من گريه نمي كنم!
ما تاريك شديم
و صداي پاهايمان
در كوچه گم شد
آشناها از ما كوچ كردند
و برادرها به ما پشت
ما
تنها مانديم
تا بشقاب هاي خالي را ليس بزنيم
و خالي ِ دستهامان را
پر كنيم از تكّه ناني خشك
تو خوب مي گويي:
رنگ هاي سياه
هميشه سياه مي مانند
مثل ابرهاي سياهي كه
كه پشت پلكهاي ما چادر زده اند
عيبي ندارد
دل من نيز چون كفش هاي تو
تنگ شده ا ست پسرم
....شايد خورشيد
يك بار هم از كوچه ي ما عبور كرد...
... نه پسرم
نه
من گريه نمي كنم
دود سيگارم به چشمانم رفته است
من گريه نمي كنم!
رنگ های بهاری
نارنجی های روشن، هلویی، انواع رنگ قرمز، زنگاری روشن، صورتی های مایل به هلویی، قرمزهای روشن و درخشان متمایل به نارنجی، طلایی روشن و درخشان، زرد طلایی، خاکستری سایه روشن، قهوه ای متمایل به طلایی، قهوه ای مسی، آبی روشن و درخشان، آبی فیروزه ای، آبی دریایی، و آبی لاجوردی روشن تا سبزهای روشن و درخشان متمایل به زرد رنگ های متولدین فصل بهار است. مشکی و شرابی رنگ متولدین این فصل نیست.
۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه
نخستین رمان جهان
نخستین خودروی مفهومی جهان
عشق
آتش
او آتش را در همه آفرینش چنان بپراکند و فراز آفرید به مانند خانه خدایی که چون در خانه شد، در هیمه زغال سرخ بازنهاد.
یکی روز شاه جهان سوی کوه
گذر کرد با چند کس هم گروه
پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز
شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه
۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)